تا مادامیکه علل و ریشه های دیکتاتوری را پیدا نکنیم و آن را نقد نکنیم ؛ نمیتوانیم به دموکراسی دسترسی پیدا کنیم .
باید اول بیماری را پیدا کرد و بعد به معالجه آن پرداخت . باید شهامت اخلاقی داشت و اخلاقیات را در سیاست رعایت کرد و به نقد گذشته پرداخت تا شرایط ایجاد دموکراسی در ایران فراهم شود .با پیش کشیدن موضوعات انحرافی و صحبت از معلول به جای علت ؛ به این جوانان تشنه حقیقت که آینده سازان ما میباشند خیانت کرده ایم .
اولین و مهم ترین عامل دیکتاتوری در ایران ؛
عدم مشروعیت حکومت است . حکومت همیشه از عدم مشروعیت در رنج بوده است . به همین دلیل باید به به زور سرنیزه و زندان و شکنجه با مردم برخورد کند . کودتا به معنی دزدی حکومت میباشد و مردم و اراده ملی در آن نقشی ندارند .کودتا ها در کشورهای جهان سوم با کمک نیروهای استعماری فرم میگیرند که به دنبال منافع خود میباشند و ساختار سیاسی –اجتماعی و منافع ما در آن نقشی ندارد .دولت هم برای مشروعیت بخشیدن به خود ؛ به گذشته گرایی رو میاورد و به جعل تاریخ میپردازد تا برای خود ریشه و اصلی پیدا کند . بدین منظور به تبلیغات گسترده و عظمت طلبی کاذب میپردازد تا چهره خودرا موجه نشان دهد اما مردم آگاه هستند و شاهد کودتا بوده اند و زیر بار دزدان حکومت نمیروند و به انها تمکین نمیکنند در نتیجه دولت با خشونت به دستگیری و زندان و شکنجه و تبعید و اعدام میپردازد تا با ایجاد رعب و وحشت به دیکتاتوری خود استمرار بخشد .
عامل دوم ؛
تمرکز دولتی میباشد .سنترالیسم و انحصار ثروت و قدرت در دست یک اقلیت کوچک حاکم باعث میشود تا اکثریت خاموش و محکوم در فقر و بی عدالتی و تبعیض روزگار بگذراند . تمامی صادرات و واردات و منابع گاز و نفت در دست دولتی است که مشروعیت ندارد و حافط منافع شرکتهاو کارتل های نفتی غربیها است . خودکامگی فردی و عدم پاسخگویی به مردم در راس هرم قدرت باعث تداوم دیکتاتوری میشود و انباشت ثروت در مرکز باعث فساد مالی و رانت خواری میگردد .
عامل سوم ؛
سنتگرایی مذهبی است . فرهنگ مذهبی و اعتقاد به احادیث و معجزه در سنت مردم رخنه کرده است و باعث شده تا به تفکر و اندیشه نپردازند . سنت مردسالاری و فرد پرستی و تمکین به قدرت ؛ ریشه در این سنتهای قدیمی دارد که باعث تولد واستمرار دیکتاتوری میگردد .تفکر عقلانی و علمی باید جایگزین سنتها گردد تا از بازتولید دیکتاتوری جلوگیری شود .
عامل چهارم ؛
عدم مشارکت سیاسی –اجتماعی –اقتصادی ملیتهای غیر فارس در امور تصمیم گیری های سیاسی و خودگردانی های منطقه ای است که باعث شده است تا یک شکاف عمیقی بین مرکز و پیرامون ایجاد شود که سالها وقت و انرژی و بودجه لازم است تا این شکاف عمیق پر شود . کشور کثیر المله ایران که تا چند سال پیش به عنوان ممالک محروسه ایران در اسناد سیاسی از آن یاد میشد در دست کودتا چیانی قرار گرفت که هیچگونه اطلاعی از روابط دموکراتیک و حقوق کالکتیو و توسعه سیاسی و حقوق مدنی که صد سال بود در کشورهای پیشرفته اروپایی در جریان بود ؛ نداشته باشند . در نتیجه ۷۵% جمعیت ایران مورد تهاجم نظامی تیپ و گردان و هنگهای ارتش و ژاندارمری قرار گرفت و بعد از شکست دادن مقاومتهای ملی در این سرزمینها به تهاجم فرهنگی ادامه دادند و بعد هم اسلحه تحریم را به کار گرفتند و مناطق ملی را در فقر و عدم توسعه نگاهداشتند .
اپوزیسیون واقعی ایران باید این عوامل را مد نظر داشته باشد تا از دور تسلسل استمرار استبداد و دیکتاتوری در ایران جلوگیری شود و ایرانیان برای یکبار و برای همیشه به قدری دموکراسی دست پیدا کنند و از این حقارت و فقدان آزادی در رنج نباشند .
بختیار
۸.۲۰۱۷
بیشتر بخوانید:
دموکراسی پارلمانی و سابقه آن درایران
در قانون اساسى مشروطه, براى جلوگیرى از خود کامکى پادشاه و مشارکت مردم در اداره …