جناب بختیار ، لطفاً در ابتدا یک معرفی کوتاه از خودتان و حزب اتحاد بختیاری و لرستان برای خوانندگان داشته باشید .
من فرامرز بختیار هستم از نوادگان سرداران بختیاری در عصر مشروطیت؛اگر دقیقتر بخواهم بگویم؛ سردار معظم و امیر مفخم. در یک خانواده و محیط سیاسی پرورش یافته ام . تحصیلات من در حد کارشناسی در رشته علوم سیاسی از دانشگاه بالتیمور در امریکا میباشد.قعالیت سیاسی من در رابطه با محرومیت زدایی و فقر زدایی و اعاده حقوق انسانی فوم بختیاری میباشد. در این راستا به همراه دیگر همتباران ؛ حزب اتحاد بختیاری و لرستان را پایه نهادیم تا از طریق یک تشکل سیاسی ؛ با پایبندی به قوانین حقوق بشر و اعلامیه های جهانی سازمان ملل؛ در یک مبارزه مدنی و به دور از خشونت با استبداد دینی حاکم به اهداف خود نائل شویم .
فعالیت ما درحزب معطوف میشود به معرفی تاریخ و فرهنگ خود به دیگر هموطنان غیر بومی و نسل های جدید که اطلاعات کمتری از جوامع مختلف ایرانی دارند و در عین حال معرفی خود به سازمان های جهانی و حقوق بشری که از ساختار اجتماعی و فرهنگ های متنوع و تکثر قومی در ایران بی اطلاع نگاهداشته شده اند.
حزب اتحاد بختیاری و لرستان متعلق به تمامی قوم لر و بختیاری میباشد و بازگو کننده خواسته ها و ندای حق طلبانه و ازادیخواهانه قوم ما درون مرزها میباشد . تماس با دیگر طیف های اپوزیسیون برونمرزی در جهت رفع شبهات القائ شده و زدودن نگرش منفی و خود بر تر بینی های کاذب از دیگر فعالیت های ما میباشد تا بتوانیم با یک ائتلاف وسیع و سراسری این دوران سیاه تاریخ ایران را به دور افکنیم.
رنگین کمان : اندیشه ای که در بین جریانات و فعالین قومی در ایران به عنوان اندیشه هویت طلبی از آن یاد میشود به چه معناست و به دنبال چه هدفی است ؟
تاریخ ایران تشکیل شده است از ایلات و عشایری که در طول این ۴۰۰۰ سال گذشته بصورت مهاجر و مهاجم به فلات ایران کوچ کرده اند و یک میراث مشترکی را فرم داده اند.ایلامی ها در ارتفاعات زاکرس تمدن ایلام را در ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد تشکیل داد ند گه اثار ان در سرزمین بختیاری در معبد چغازنبیل هنوز برجا است. انچه باعث ماندگاری ایران در طول تاریخ شده است ؛همزیستی و برخورداری از استقلال منطقه ای و شناخت متقابل بین دولت مرکزی و حکومت های محلی در طول تاریخ بوده است که کشور بصورت یک فدرالیسم سنتی اداره میشد و هر منطقه شاه خودش را دارا بود که همه انها در انجمنی شاهنشاه را انتخاب میکردند. این روند تا زمان قاجاریه همچنان ادامه داشت؛ هر گاه هم که در اثر تهاجمات ؛ در این سیستم وقفه ای ایجاد میشد؛ مجددا احیائ میشد.در نهایت ختم شد به انقلاب مشروطه که این ساختار قرار شد به صورت انجمن های ایالتی و ولایتی در یک ساختار مدرن و دموکرات با بهره گیری از تجدد و ازادی و قانونمداری ؛ ادامه یابد که متاسفانه با دخالت نیروهای استعماری وقت و شریعت خواهان ؛ این قطار از خط منحرف گردید و یک دیکتاتوری تک ملیتی ونظامی و تک زبانی و تک فرهنگی در تهران حاکم گردید و بقیه زبان ها و فرهنگ ها و هویت ها و عناوین غیر قانونی اعلام شد و برنامه یکسان سازی و اسیمیلاسیون در دستور کار دولت مرکزی قرار گرفت و بقیه مردم به حاشیه رانده شدند و منزوی و محروم ؛ دچار تجزیه فرهنگی گردیدند.در این برهه از تاریخ بود که بحران مشارکت سیاسی و بحران هویتی و تبعیض و تحقیر در جامعه ایران نهادینه شد. اندیشه هویت طلبی که امروز شما به این گستر دگی شاهد ان هستید و گفتمان برتر سیاسی ایرانیان گشته است ؛ یک واکنش طبیعی است در مقابل سیاست های غلط دولت مرکزی نسبت به اقوام ایرانی که هویت طبیعی انان همواره نفی شده بود. هر انسانی دوست دارد هویت داشته باشد ؛ هر کودکی که زاده میشود ؛ پس از نامگزاری ؛ دارای هویت میگردد؛ بعد از چند سال از هویت جنسی خود اگاه میگردد و چند سال بعد از هویت تبار و قوم خود اگاه میشود . این اگاهی ها طبیعی است و منافاتی با وحدت ملی ندارد . انچه وحدت ملی را به خطر میاندازد ؛ توهین و تحقیر ان کودک و هویت و زبان و فرهنگ او میباشد.
بعد از اینکه هویت های طبیعی و اصیل قومی مورد تهاجم قرار گرفت ؛از ان جایی که در خلائ هویتی نمیتوان زندگی کرد ؛ یک سری هویت های کاذب و اکتسابی جانشین ان شد و هویت مذهبی در جامعه رشد پیدا کرد تا انجا که سیتم سلطنت چند هزار ساله را ساقط نمود
نخبگان سیاسی قومیت ها که در کشور های غربی زندگی میکنند با مقایسه جوا مع غربی با مناطق ملی خود و با توجه به شگست هویت های کاذب کمونیسم و اسلامی ؛و ناتوانی انها در ایجاد پیشرفت و توسعه مناطق عقب نگهداشته شده قومی ؛ به این واقعیت رسیده اند که اندیشه هویت طلبی اندیشه نوینی است که میتواند باعث شکوفایی و پیشرفت انان گردد و در نتیجه شعار ایران اباد و ازاد و مستقل که هیچگاه تحقق نیافته است ؛ تنها از این مسیر محقق خواهد شد.
رنگین کمان : اقوام ایرانی در مبارزات ضد استبدادی و ضد استعماری چه نقش و جایگاهی میتوانند داشته باشند ؟
اقوام ایرانی؛ همواره در طول تاریخ ؛ روحیه انقیاد نا پذیری و ازادگی خود را حفظ کرده اند و همیشه با استبداد مرکزی و انحصار طلبی دولت مرکزی و تمامیت خواهی انان در پیکار بوده اند و در این راه تجربیات زیادی دارند که میتواند مورد استفاده ازادیخواهان قرار بگیرد.در گذشته نه چندان دور هم سران ایلات و عشائر و دولت مرکزی و نظام بین الملل ؛مثلثی را فورم میدادند که همواره با یکدیگر در تعامل و تعارض و تعاون قرار میگرفتند.و ائتلاف دو نیرو علیه نیروی دیگر باعث شکست و ناکامی نیروی سوم میگردید.از انجایی که استبداد مورد حمایت استعمار است ؛در مبارزات استقلال طلبانه و ازادیخواهانه ایرانیان ؛ با توجه به انگیزه مضاعفی که اقوام ایرانی برای رفع تبعیض و نهادینه کردن دموکراسی دارند و با توجه به دسترسی به مناطق استراتژیک و پتانسیل رزمی بالایی که دارند میتوانند نقش سرنوشت ساز و تععین کننده ای را در مبارزات قریب الوقوع اینده داشته باشند.
رنگین کمان : در بین بعضی از تشکل های قومی و محلی در اپوزیسیون یکی از اهداف اصلی تبدیل نظام سیاسی در ایران به نظام فدرال است ، در صورتی که برخی دیگر از فعالین در شرایط استبداد زده ایران طرح این شعار را با توجه به اینکه بیش از صد سال است روشنفکران و مبارزین در حال مبارزه برای دمکراسی هستند و تا کنون تحقق پیدا نکرده را کاری اشتباه میدانن که ممکن است کشور های خارجی در جهت تجزیه ایران از آن استفاده کنند ، نظر شما در مورد طرح این شعار و دیدگاه های گوناگونی که پیرامون آن هست ، چیست ؟
ایرانیان علیرغم خیزش های سیاسی و کودتاهای کوناگون.در این سد سال گذشته ؛ نتوانسته اند دموکراسی را در کشور خود نهادینه کنند. این سئوالی است که ذهن فعالین سیاسی ازادیخواه را به خود مشغول داشته است و باعث حقارت ایرانیان در جامعه جهانی شده است. روند حاکم در سیاست همواره اسمرار استبداد بوده است.
ایران در بین کشور های خاورمیانه بیشترین تنوع قومی و فرهنگی را دارا میباشد. در یک چنین کشور کثیر المله ای هر گاه یک ملیتی بر دیگران حاکم شود ؛ نتیجه ان استبداد و سرکوب و اختناق و اپارتاید جنسیتی؛ملیتی؛مذهبی و زبانی خواهد بود. دموکراسی یعنی این که ما بتوانیم با هم مراوده داشته باشیم و همدیگر را به رسمیت بشناسیم و به زبان و فرهنگ یکدیگر احترام بگزاریم. گام بعدی این خواهد بود که ان شکاف عمیقی را که بین مرکز و پیرامون ایجاد شده است پر نماییم و از نظر اقتصادی و محرومیت زدایی ؛ استان های عقب نگهداشته شده بلوچستان؛لرستان؛کردستان؛بختیاری؛ترکمنستان؛اذربایجان ؛ خوزستان و کهکیلویه و بویر احمد را که ۷۰% جمعیت ایران را تشکیل میدهند ؛ به سطح استانهای بهره مند ارتقا دهیم تا بتوانیم شهر وند بشویم . بهترین راه برای نیل به دموکراسی ؛ در ایران همیشه محروم از دموکراسی ؛ تقسیم قدرت سیاسی و ثروت ملی و مشارکت همه ملیت ها در پروسه تصمیم گیریهای سیاسی است. این امر فقط با ایجاد پارلمان های محلی در یک ساختار سیاسی فدرال امکانپذیر خواهد شد.
در یک چنین سیستمی است که ایرانیان به همه حقوق اولیه انسانی خود خواهند رسید و انسان و حقوق انسانی در محور تفکرات قرار خواهد گرفت و حقوق بشر با ۶۰ سال تاخیر به ایران خواهد رسید.برقرار کردن یک چنین مناسبات دموکراتیک در ایران باغث شکوفایی و پیشرفت و انسجام ملی خواهد شد . انچه باعث تجزیه ایران خواهد شد ؛خود محوری و خود برتر بینی اقلیت حاکم در تهران است.دولتی که منبعث از اراده ملی همه ایرانیان نباشد همواره از غدم مقبولیت رنج خواهد برد و هر ندای ازادیخواهانه ای را با ترور و شکنجه و اعدام خفه خواهد کرد.
رنگین کمان : بختیاری ها به عنوان ایلی که در تاریخ ایران همواره نقش تاثیر گزاری داشته اند در دوره های مختلف چه در زمانی که پاسدار مرزهای ایران بودند و چه در زمان مشروطه که پاسدار آزادی و حقوق مردم بوده اند امروز در کجا ایستاده اند و چه جایگاهی در جنبش ایران دارند .
قوم بختیاری به علت سکونت در ارتفاعات زاگرس؛دارای فرهنگ ارتفاع نشینی هستند . ازادگی و ازاد اندیشی؛ ظلم ستیزی؛ انقیاد ناپذیری؛ و پایبندی به فرهنگ کهن ؛ از خصوصیات انان میباشد . مناغت طبع انان در سیاست به بلندای زردکوه است و خلوص نیت و صداقت سیاسی انان به شفافیت زنده رود و کارون و در طول تاریخ این را به اثبات رسانده اند ؛ چه هنگامی که راه را بر اسکندر بستند و او مجبور به تغییر مسیر شد ؛ چه در زمانی که حکومت اتابکان لرستان را داشتند و چه در زمانی که به دفاع از اصفهان در مقابل اشرف و محمود افغان ؛ ۳۰۰۰ کشته دادند ؛ چه در زمانی که قند هار و هرات را گرفتند و چه در زمانی که در انقلاب مشروطه ؛ ازادی و عدالت و حاکمیت قانون را مستقر کردند ؛ همواره نقش کلیدی و سازنده خود را ایفا کرده اند. امروزه هم وظیفه هر بختیاری است که در این پیکار رهایی بخش ؛ نقش تاریخی پدران خود را ایفا کند و بار دیگر در یک قیام سراسری علیه حکومت ملایان ؛ در کنار دیگر مبارزان و ازادیخواهان؛ به این حکومت جهل و جنون پایان دهند و سربلندی و اعتلای خود را باز یابند.
۱۳ اردیبهشت, ۱۳۸۹