ناسیونالیسم فارسی دو شیوه را برای تثبیت خود در دستور کار قرار داده است؛ یکی تصاحب فرھنگ و تاریخ مردمان مختلف ایران به نام خود و دیگری فارسیزه کردن مردم غیر فارس تحت عنوان سواد آموزی . از این رو علاوه بر دایر کردن مدارس تماما فارسی , اشعاری از شاعران فارسی گوی قرون گزشته را به کررات و در حجم بسیار بالایی در کتب درسی و آموزشی گنجانده است. این اشعار کهنه و عمدتا سطحی و عقب مانده به لحاظ معنا و مفهوم ,با چنان ولعی از ابتدای مدارس به کودکان آموزش داده شده و مورد به به و چه چه واقع میشوند که گویی در فرآیندی فرزندانی لال را بھ مدرسه آورده و آنان را به سخن درآورده اند. و یا اساسا اخلاق و ادب زندگانی در نزد آنان تاکنون وجود نداشته است.
دلیل حجم بسیار بالای اشعار فارسی و نیز فراگرفتن تاریخ تولد تا وفات و زندگینامه این شاعران پارسی که اغلب انسانھای
مذھبی و در خدمت فرقه ھا و یا مداحان دربارھا بوده اند در کتب آموزشی مدارس و دانشگاھھا و ھمه رشته ھای تحصیلی یافت میشود , صرفا آشنایی دانش آموزان با ادبیات کهن نیست. بلکه به دلیل پارسی سرایی آنان و برتر دانستن زبان فارسی است . بدین منظور است که در جھت بزرگ داشتن آنان مقبره ھایی نیز برای شکوه و جلالشان برپا شده است . و گرنه اینان نقشی در تحولات سیاسی اجتماعی و یا اندیشه و دانش جامعه نداشته اند که در خور این ھمه بزرگداشت باشند.
ناسیونالیسم فارسی با در مسند قدرت قرار گرفتن خود و در غفلت جامعه لر مفاھیم پارس پرستی را چنان در غالب ایرانیت به مردم ما قبولانده است که اگر روزگاری خراسان به دلیل ساکنان فارس زبانش مرکز پارسی سرایی بود ,امروزه وکیل و وصی و قیم زبان فارسی را نه در آنجا بلکه باید در بختیاری و کرمانشاه و ملایر و دیگرجاها جستجو کرد. در کجای دنیا سراغ دارید که یک زبان به دلیل رسمی شدنش این همه بگیر و ببند و ممنوعیت و محدودیت برای دیگر زبانها ایجاد کند! مگر در سیستمهای فاشیستی.
با این حال پرسش این است کھ چرا با این ھمه بودجه و سازمان و دانشگاه و مدرسه فارسی ,این زبان در عرصه جھانی مطرح نیست و سهمی در علم و دانش جهان ندارد! اگر برابری زبان لری با فارسی به قول فارس برتر پنداران نوعی عقب ماندگی و مانع پیشرفت و جھانی شدن است چرا مدارس فارسی را نمیبندند و زبان انگلیسی که زبان بین المللی است را زبان علمی قرار نمیدھند؟! چطور است که ایرانیت تنھا در زبان فارسی تجلی می یابد و شعرای صاحب نام ایران شده اند شاعرانی که پارسی گوی اند با چندصد ھزار تیراژ چاپ دیوانھایشان و دارای مقبره و خلوتگاه و بوستان و گل و بلبل در کنارشان برای طواف و زیارت مردم , ولی اشعار باباطاھر،میر نوروز ،ملاپریشان ، داراب افسر بختیاری و دهها شاعر جوان لر در کتابھای درسی جای نمیگیرد تا فرزندان لر حتی ادبیات بومی خود در سرزمین خود را نیز نشناسند و زبان مادریشان را هم به فراموشی بسپارند؟!
مؤسسات و مدارس و مراکز آموزشی بیشماری ھستند که با بودجه کشور مشغول تحقیق و بررسی و چاپ و نشر کتابھای
فارسی ھستند .اما دریغ از وجود یک نھاد و یا سازمان که از بودجه کشور بھره بگیرد و زبان و گویشھای مردم لر را مورد تحقیق و
پژوھش قرار بدهد. با تدوین شیوه آموزش بھه چاپ کتب و نشریات به این زبان پرداخته و از خطر از بین رفتن آن
جلوگیری کند.
بابک بیات بابلقانی