تبلیغ ؛ کوششی است در جهت معرفی یک کالا به مردم . درمقابل پدیده تبلیغ؛ یک اصلی هم هست ؛ بر این مبنا که جنس خوب احتیاج به تبلیغ ندارد . در جهان پیشرفته غرب ؛ تبلیغات برای توده های مصرف کننده است تا در یک جامعه رقابتی و تولیدی ؛ فروش بیشتر و در نتیجه سود بیشتری عاید خود کنند . اما در جوامع عقب افتاده غیر صنعتی که توان تولید ات زیاد و رقابت وجود ندارد ؛ اقدام به تبلیغ برای افراد میکنند . در اپوزیسیون ایرانی این بیماری را بیشتر شاهد هستیم . استمرار دیکتاتوری در ایران باعث ایجاد پدیده استبداد زدگی و فرد پرستی شده است .سرکوب و اختناق باعث شده است تا افراد دچار حس حقارت و خود کم بینی شوند . یا باید ۱۵ شعبان را جشن بگیرند یا چهارم آبان را . در چنین جوامع استبداد زده ؛انسانهای مسخ شده و هویت باخته حرمت انسانی خودرا از دست میدهند و محقر میشوند . تحقیر خودرا عادی میشمارند و تملق بیگانه و مظاهر انرا افتخار . هویت خویش را شرم آور و تظاهر به دیگری بودن را مباهات میشمرند . گذشته و تبار و پدر و مادر خویش را مایه انسان درجه دوم بودن خود میدانند و رنج میبرند و در پی کشف پدر جدیدی میباشند .در حقیقت ؛ تبلیغ برای افراد و استفاده از ترفندهای تبلیغاتی تصویری و گفتاری ؛توهینی است به شعور انسانها و عملی است غیر دموکراتیک که سعی در تحمیل جریان خاصی را به افراد ساده دل و عامه دارد .مبلغین سیاسی سلطه طلب هم همچون مبلغین مذهبی اهل بیت ؛انسانهارا فاقد شعور لازم برای تشخیص سره و ناسره میپندارند و از هر اتفاق و حادثه نا چیزی؛ برای اتبلیغات سخیف خوداستفاده میکنند ؛ اما غافل هستند که تبلیغ ؛ اثرات منفی خودرا هم به دنبال دارد و باعث سقوط و بی ارزش شدن افراد میگردد . ارزش انسانها بستگی به میزان کاری است که برای بهبود اجتماع انجام میدهند. نه حرف و حدیث گفتن . مردم دارای قوه تشخیص هستند و میتوانند سره را از ناسره تمیز بدهند . .
فرامرز بختیار