نخبگان سیاسی ملیتها و جوانان تحصیلکرده ما به آن درجه از تکامل رسیده اند که در میدان اندیشه ؛ از فرهنگ و هویت خود دفاع کنند. در این راستا ؛ حمایت سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری را دارا میباشند . فرهنگ ستیزان بیش از این نمیتوانند بر مواضع نژاد پرستانه خود پا فشاری کنند ؛ چون در آنصورت به عنوان برتری جویی نژادی با آنان برخورد خواهد شد . بهتر است که به نصایح ما گوش کنند وملیتها و زبانها و فرهنگها را به رسمیت بشناسند ؛ قبل از آنکه دیر شود . ما دیگر نمیتوانیم به کناری بنشینیم و حقوق سیاسی خودرا گدایی کنیم ؛ آن هم از کسانی که کوته بینی و تنگ نظری آنها بر ما ثابت شده است .تمامیت خواهان و تمرکز گرایان بر این باور خام ماندگار شده اند که اگر در مطبوعات گفتاری ؛ نوشتاری و تصویری خود از انعکاس فریاد ما جلوگیری کنند ؛ما از میان میرویم ؛ اما امروزه شاهد آن هستند که این (توطئه سکوت )؛ را که ۸۰ سال است به اجرا گذاشته اند ؛ بی اثر بوده است وما سرزنده تر ؛ منطقی تر ؛ بافرهنگ تر ؛ و دموکرات تر از گذشته ؛ در صحنه مبارزاتی حضور فعال و گسترده تر داریم و اندیشه هویت طلبی و عدالتخواهی ما ؛ گفتمان برتر سیاسی در اپوزیسیون داخل و خارج گشته است.انحصار طلبان از این بابت دچار سردر گمی و اغتشاش فکری و روحی شده اند و تعادل سیاسی خودرا از دست داده اند . همان گونه که روال کار اینها میباشد ؛ دست به رذیلتهای سیاسی هم میزنند و افرادخود را مامور میکنند تا به تخریب و ترور شخصیت اقدام کنند . چهره واقعی مستبدین از پس نقاب دموکراسی خواهی برون افتاده است ؛ ونسلی را هم که با دادن اطلاعات غلط و تحریف و واژگون نمایی تاریخ ؛ به سردر گمی کشانده بودند ؛امروزه آگاه شده است و واقعیات ناگفته تاریخ را دریافته است .هیچ اندیشه ای رشد و نمو پیدا نمیکند مگر آنکه زمان مناسب رشد آن فراهم شده باشد ؛ این زمان هم اکنون فرارسیده است . برای درک ستم ملی ؛ نباید الزاما سیاسی میبود ؛ کافیست که انسان باشیم و از دیدگاه انسانیت و اخلاقیات ؛ به این قضییه بنگریم .در این پیکار ؛ما مستظهر به حمایت طیف آزاد اندیش و استبداد ستیز اپوزیسیون داخل و خارج میباشیم و از برچسبها و اتهامات واهی تمامیت خواهان هم ابائی نداریم .
فرامرز بختیار