آنچه در این رابطه قابل تامل است ؛سکوت مرگبار مشروطه طلبان است. این طیف از اپوزیسیون ؛ درواقع باید جهت احیای ارزشهای دموکراتیک انقلاب مشروطه فغال باشد و از عملکرد قهرمانان مشروطیت حمایت کند ؛ اما در عمل شاهد هستیم که از مشروطیت فقط قسمت سلطنت آن را انتخاب کرده است و به بقیه آن کاری ندارد . در حقیقت ؛ مشروطه این دوستان از کودتای سوم اسفند۱۲۹۹ آغاز میگردد .
نکته دوم و مهمتر این است که همانطور که شاهد بودیم ساختمان مسکونی سردار در جونقون خالی از سکنه و مطرود بود . اگر سردار اسعد یک چهره ملی و آزادیخواه واقعی بوده است ؛چه بر سر خانواده او و فرزندان و نسل بعدی آمده است که خانه و کاشانه او بدون سکنه مانده است . چرادر بقیه خانه ها در جونقون که همزمان با قلعه سردار اسغد در یکصد سال پیش ساخته شده اند هنوز زندگی جریان دارد ؟ چه نیرویی بوده است که اینطور اینها را تار ومار کرده است ؟چه بر سر این خاندان آمده است ؟آیا پاداش خدمت به کشور و مردم این باید باشد ؟چرا دولت خانه اینهارا تصاحب و تملک کرده است ؟چرا به تهران تبعید شدند ؟چرا حق نداشته اند درمحل ساکن باشند . اینها سوالاتی است که باید به ذهن همتباران و هموطنان ما خطور کند .خانه های بقیه سرداران مشروطه چه شد ؟ خانه صمصام السلطنه ؛نخستوزیر مشروطیت در شلمزار چه شد؟ خانه سردار محتشم در دستنا چه شد ؟. در اروپا ما هرروزه شاهد هستیم که فرزندان حاکمان محلی (بارون ها .گراف ها .کنت ها ) هنوز در قلعه های خود زندگی میکنند و از مصونیت و امنیت اجتماعی و حق شهروندی برخوردار میباشند .اگر تمجید و ستایش از سردار مصنوعی و برای حفظ ظاهر نیست ؛ شورای شهر و یا فرمانداری محل باید از نوادگان سرداران مشروطه دعوت کند که به خانه های خود بازگردند ودر آرامش به زندگی بپردازند .حقی که در این سالیانگذشته از آن محروم بوده اند .