یک سری واژگان هستند که تمرکز گرایان از انان به عنوان کد رمز بین خود از انان استفاده ابزاری میکنند و درمحافل خود از نوچه های سیاسی خود میخواهند که انان را اشاعه دهند و انها هم طوطی وار انان را تکرار میکنند.تاکتیک تمامیت خواهان این است که در مقابل واژگان جدیدی که در اثر فعالیت های گسترده هویت طلبانه ملیتها در گفتمان سیا سی وارد گردیده است و جایگاه شایسته خودرا یافته است اصطلاحی انحرافی را جایگزین ان سازند و از اشاعه واژگان ما جلوگیری کنند.یکی از این واژگان حقوق شهروندی است که در این نوشتار به نقد و بازنگری ان میپردازیم. این واژه را یکپارچه طلبان در مقابل هویت ملی و حقوق جمعی و گروهی ما که ضامن حقوق ملی ما میباشد به کار میبرند و شدیدا به ان دلبسته اند و روی ان سرمایه گزاری کرده اند.
این واژه را ارسطو و افلاطون در یونان کهن به بهترین وجه توضیح داده اند. ارسطو در اثر بی مانندش ؛ (.سیاست) ؛ مبانی واقع گرایی سیاست را استوار میسازد و مساله شهروندی و ازادی های اعضائ جامعه مدنی و چگونگی حاکمیت دموکراتیک و جمهوریت را شرح و بسط میدهد. ارسطو به پیوستگی شهروندی و دموکراسی نظر دارد ؛همین امر را امانوئل کانت در عصر مدرنیته ابراز میدارد. شهروند یعنی جزو جامعه بودن ؛شهروند کسی است که دارای قدرت حقوقی و مشورتی در جامعه باشد؛ وقتی عضو جامعه چنین توانی را یافت شهروند میشود. ایده شهروندی عضویت در جامعه ای برخوردار از حقوق برابر است ؛ انکس که شهروند واقعی نیست انسان واقعی نیست. به عقیده ژان ژاک روسو شهروند یعنی عضوی از جامعه که دارای ازادی ؛ برابری ؛و اتونومی(خود سالاری) باشد . ازادی یعنی امکان رسیدن به کمال مطلوب و سعادت . برابری یعنی تساوی در حقوق ؛ و اتونومی هم یعنی اتکاء به اراده و خواست شخصی و حق تعیین سرنوشت خود و تفکر مستقل داشتن. در نظام های متمرکز و استبدادی که به فرد گفته شود چه بکند و چه نکند ؛ چه بپوشد و چه بگوید و دولت تصمیم گیرنده باشد و اراده مستقل افراد جایگاهی نداشته باشد ؛ شهروندی تحقق نمیپذیرد. حقوق شهروندی خواسته هر انسان مدنی میباشد اما به شرطی که تمام پیش شرط های لازم برای احقاق ان در جامعه کثیر المله بوجود بیاید.
شهروندی که سلطه طلبان در نظر دارند شخصی است که هویت نداشته باشد و به زبان مادری هم اجازه تکلم و تحصیل نداشته باشد و حقوق جمعی و کالکتیو هم نداشته باشد و دائم در حال ترس و اظطراب از زندان و شکنجه و اعدام به سر ببرد. ازنظر کسانی که به تکثر ملی در ایران اعتراف نکرده اند ؛شهروند شخصی است که فارسی صحبت کند ؛مسلمان شیعه باشد ؛پوشش ملی خود را بر تن نداشته باشد و به ترانه های ایرانی گوش فرا دهد. عمال ولی فقیه هم به تاسی از همتایان برونمرزی خود از این واژه استفاده میکنند و تنها اثاری که از حقوق شهروندی در جامعه برقرار کرده اند یک نیروی پلیس سرکوب به نام گشت حقوق شهروندی تهران بزرگ میباشد.
همه تلاش ما بر این استوار است که بتوانیم شرائطی در ایران بوجود بیاوریم که همه مردمان با حفظ هویت خود از کلیه حقوق شهروندی بهره مند گردند. بهمین منظور تنها راه برای ایجاد شرایط لازم و امکانات برابر برای همه و رفع تبعیض توزیع عادلانه ثروت و قدرت ؛همان گزینه فدرالیسم میباشد که به عنوان پیش شرط پروسه ایجاد حقوق شهر وندی در ایران مورد بر رسی قرار گرفته است.
چاپ شده در نشریه شهروند کانادا
۲۰۱۱
فرامرز بختیار