تاریخ بشر تشکیل یافته است از تهاجم به سرزمینهای دیگر و گسترش حیطه قدرت و تسلط بر دیگر فرهنگها . در طول تاریخ ؛جهانگشاهی و مقلوب کردن دیگران به عنوان یک ارزش اجتماعی قلمداد میگردید و کشورها سعی میکردند که به امپراطوریها ارتقا پیدا کنند و قدرت اقتصادی و نیروی جنگی خودرا افزایش دهند و دیگران در به انقیاد و فرمانبرداری وادارند . با گذشت زمان و تکامل یافتن انسان به مرور امپراطوریها تجزیه گردیدند و ملتهای دربند انان دارای استقلال گشتند . هرچه تاریخ سیاسی/اجتماعی جهان بیشتر تکامل پیدا کند؛ تعداد ملتهای آزاده بیشتر خواهد شد . از قرن هیجدهم میلادی به بعد ؛روابط کشورها تابع مقررات و قوانین گشت و تهاجم و تسخیر کشورها نه تنها دیگر ارزش محسوب نمیشود ؛ حتی ضد ارزش و در تضاد با روح انسانی قلمداد میگردد . در امتداد تکوین دولت/ملت های مدرن و پایبندی جامعه جهانی به حفظ حقوق طبیعی و اجتماعی انسان و محترم شمردن ارزشهای انسانی ؛ نگهداری فرهنگها و حمایت از تکثر فرهنگی در جهان ؛ یکی از وظایف مهم سازمان ملل متحد میباشد و شعار سازمان ملل شده است (وحدت در تکثر است ) .در کشورهای دموکرات و پیشرفته غربی ؛طمع به سرزمینهای دیگران و زیاده خواهی و برتری طلبی منسوخ گردیده است و ضد ارزش تلقی میشود . هرگاه کشوری اقدام به تجاوز به مرزهای دیگری بکند ؛ از طرف جامعه جهانی محکوم میگردد . احترام متقابل به حدود و ثغور دیگران ؛و زبانها و فرهنگهای مختلف ؛ لازمه مدرنیته و تجدد و از اولویتهای سیاست مدرن و دموکرات امروری میباشد .شکوفایی فرهنگی و توسعه منطقه ای و برابری انسانی و برخورداری از عدالت اجتماعی در جای جای کره زمین ؛ در نهایت باعث پیشرفت و ارامش و امنیت در این دهکده جهانی خواهد گردید .
فرامرز بختیار