نکبت و حاکمیت دو نظام سلطنت و ولایت بر ثروت و سرمایه ی نفت ، بار دیگر در قبال یک بحران نه چندان سخت در شهر “سی سخت ” رسوایی و ناکارآمدی و بی توجهی و بی مسوولیتی خود را در قبال جان و امنیت مردم که وظیفه ی ذاتی ، قطعی ، حتمی و ازلی و ابدی حکومت و حاکمان می باشد را بیش از پیش بیان ، آشکار و بر ملا ساخت ، زلزله ، زمستان ، سرما ، برف ، خانه ی تخریب شده ، دیوار ترک خورده ، سقف فرو ریخته ، بی توجهی، کندی ، ناکارآمدی و نبودن و ناکافی بودن کمک و امداد و خبر رسانی و اطلاع رسانی به مردم زلزله زده ی سی سخت در استان کهگیلویه و بویراحمد واژگانی آشناه و پر کاربرد در زبان آسیب دیدگان و در فضای شبکه ها و رسانه های عمومی موج می زند و این در حالی است که نه تنها حکومت و دستگاه های قانونی با وظایف و بودجه های تعیین شده برای چنین روزها و چنین حوادثی فراوان وجود دارند بلکه در فاصله ا ی نزدیک و به هم پیوسته به فرهنگ و جغرافیا و مرز و مردمان این شهر ، شهری و منطقه ای وجود دارد به نام گچساران که بزرگترین منابع و مخازن نفتی و گازی ایران را در خود جا داده که ده ها سال است سران و عوامل و دزدان و مفت خوران و آدم کشان دو رژیمِ مفسد و مستبد شاه و شیخ آن را غارت ، چپاول و از درآمد سرشار آن با حیف و میل و حرص و ولع سیری ناپذیری ارتزاق و سپس ادعای حاکمان مستقل استفراغ می کردند و می کنند واقعیت فاجعه اینجاست که نه تنها نهادهای عدیده ی مسوول در قبال رنج ها و دردها و ضرورت ها و نیازهای مردم این شهر کوتاهی و بی توجهی توجیه ناپذیر نمودند و از رساندن حتی چادر به آنها عاجز ماندند بلکه ذره ای از درآمد سرشار از چاه های نفت گچساران که در صندوق ذخیره ارزی دپو ، پس انداز و به نفع ماجرا جویی های پر هزینه و بی ثمر حکومت در منطقه مصادره و بر خلاف قانون در اختیار رهبری نهاده شده است هم به مردم زلزله زده سی سخت علیرغم گرفتار شدن در زمستان سخت اعتباری اختصاص داده نشد حالا نمی خواهم بگویم که این را مقایسه نمایید با امداد رسانی های نقدی و فوری و اورژانسی سخاوتمندانه ی جمهوری اسلامی در جنوب لبنان در جریان جنگ سی و سه روزه و یا کمک های بلاعوض ملوکانه ی اعلیحضرت ! به شرکت ها و کمپانی های در حال ورشکسته شدن نظام سرمایه داری در پیش از انقلاب و از محل منابع و درآمد نفت گچساران در استان کهکیلویه و بویراحمد ؟ سخن کوتاه کنم و تنها به این نکته ی اندک از صدها گفته و ناگفته ی مهم و اساسی دیگر بسنده کنم و پیام و کلام آخر را مطرح نمایم و آن اینکه جوانان و مردمان عزیز همتبار لر ! تا به خود نیایید و در پوشش و پیوستن به سازمان ، حزب ، جریان و جنبش سیاسی مستقل رنگ و نشان جمعی و وحدت بخش و معطوف به اهداف و برنامه های مطالبه گر و حق گیرانه از دو نظام ملعون و مخلوع شیخ و شاه را به عنوان شاهراه مسیر مبارزاتی خود انتخاب نکنید کماکان در چنگال و چنبره ی فاسد و خونین این سیکل معیوب و تکراری و تهوع آور حکومت مستبدین غارتگرِ ضد شرف و شهامت و شجاعت و غیرت لری باقی خواهید ماند و ننگ پذیرش ستم و ستم پذیری را بر پیشانی خود برای همیشه حک خواهید نمود و این همه در حالی اتفاق می افتد که پیشینیان شما در جنگ تنگه تامرادی با ابزارهای ابتدایی جنگیدن به جنگ جنگ افزارها و نیروهای نظامی حرفه ای ارتش رضاشاه مقابله و پیروزی به دست آوردند و شهر یاسوج و منطقه شما که فاقد شاخص های لازم جمعیت و دیگر ضوابط برای استان بودن و مرکز استان شدن بود را با مقاومت و مبارزه به دست آوردند و ده ها مورد و مصداق افتخار آمیز دیگر در تاریخ سیاسی معاصر که توسط افتخار آفرین نان لر رقم خورده و ثبت شده است بنابر این هم اکنون هم نوبت ما و در آستانه عمل کردن به رسالت تاریخی خودمان می باشیم که قوی تر ، مصمم تر ، آگاهانه تر و عاشقانه تر دست و دستبرد چپاولگرانه و آلوده به خون این رژیم رو به اضمحلال و بقایای آن رژیم منسوخ شده را بر منابع آب و گاز و نفت مناطق لر که خود آنها را به طور مطلق از آن محروم نموده اند کوتاه ، تنبیه و مجازات نماییم و با اتکا و قدرت آنها به دولتِ رانتیِ نفتیِ آب دزد استبداد زا پایان داده و به استقبال تاریخی و دوره ای سرشار از احساس زندگی ، برابری ، آزادی ، عدالت و پیشرفت در ایران یکپارچه و متحد قدم برداریم.
عباس دالوند روزنامه نگار و لیدر جنبش دموکراتیک خلق لر