بختیاری ستیزی مقوله ای جدا از لرستیزی نمیباشد و در مجموع ؛جزیی از فرهنگ شایسته ستیزی در ایران میباشد .هدف نیروهای استعماری همواره از بین بردن طبقه الیت و نخبه جامعه میباشد تا بتوانند سهل و آسان به مطامع امپریالیستی خود برسند. درذیل به چند علت تاریخی اشاره ای خواهیم داشت .
کابینه صمصام السلطنه بختیاری.
در دولتی که به ریاست صمصام تشکیل شد؛اردیبهشت ۱۲۹۷؛ لوایحی تصویب گردید که دربار ایران و دولتهای روس و انگلیس را به هراس افکند.بطوریکه شاه وقت ؛ احمد شاه ؛ به توصییه روس و انگلیس ؛که در آن زمان ایران را بین خود تقسیم نموده بودند ؛ از شاه خواستار استعفای نخست وزیر قانونی شدند .اما نخست وزیر نپذیرفت و زمینه خصومت روس و انگلیس با بختیاریها فراهم شد .منشی سفارت آلمان مینویسد ” به راستی کابینه صمصام یکی از بهترین کابینه های ایران از حیث شهامت و قدرت و میهن دوستی به شمار می آید .
در جلسه هیات دولت به ریاست صمصام؛ لایحه لغو کاپیتولاسیون و لغو معاهدات ترکمانچای و گلستان به تصویب رسید و از دولت روسیه خواسته شده بود که هفده شهر قفقاز را پس بدهد .
تصویب این لوایح ؛سرآغاز دشمنی روس و انگلیس و عوامل داخلی آنها با بختیاریان شد.حتی وثوق الدوله شخصی را اجیر کرده بود و مبلغ ششهزار تومان پرداخته بود تا صمصام را ترور کنند .
جنگهای ایران و زوسیه تزاری.
موضوع دیگری هم که باعث خصومت روسیه تزاری با بختیاریان گردید ؛ مربوط به جنگهای ایران و روس ؛ به فرماندهی عباس میرزا؛ در سرحدات شمالی کشور بود که سواران بختیاری به فرماندهی سردار معظم ؛ در قشون دولتی ایران ؛ با جنگ های نامنظم و سوارکاری و تیراندازی ؛ضربات زیادی به قوای منظم روسیه وارد کرده بودند تا جایی که ملکه کاترین جویای علت ناموفق بودن ارتش روسیه را جویا شده بود و در جواب به او گفته بودند ؛ گروهی از کوه نشینان در قوای ایران هستند به نام بختیاری که عامل باز دارنده پیشروی ما به سمت جنوب میباشند .
انقلاب مشروطه.
در جنگهای انقلاب مشروطیت هم؛ فتح اصفهان و تهران به دست سه هزارقوای سواره و پیاده نظام بختیاری و شکست نیروی قزاق در تهران؛ باعث رنجش خاطر نیروهای استعماری روس و انگلیس گردیده بود . سرهنگ لیاخوف روسی ؛ فرمانده نیروی قزاق در تهران؛ بعد ها که به روسیه برگشت در یک مصاحبه گفته بود که نیروهای بختیاری از سرعت عمل و تاکتیک خوبی برخوردار بودند.
موارد فوق الذکر باعث گردید تا بختیاری ستیزی در دستور کار دولت وابسته بعدی هم قرار بگیرد و رضاشاه ظاهرا؛تحت عناوین پیشرفت واستقرار امنیت ؛ و باطنا ؛ در جهت اهداف روس و انگلیس ؛ به قلع و قمع لرستانات پرداخت تا نیروی مارا تضعیف کنند .در جهت تضعیف ما ؛ سرزمین لرستان تجزیه گردید و بین ۱۱ استان تقسیم شد .و استان سازی شد و و استانها شمار گزاری گردید ؛ تا نام قومیتها از روی مناطق برداشته شود و به جای آن عدد قرار بگیرد و بخشی از لرستانات در استان ششم و بخشی در استان دهم و دیگراستانها قرار گرفت .
کشف نفت در بختیاری.
باکشف و استخراج نفت در محله نفتون مسجد سلیمان ؛در قلب بختیاری وعقد قراردادنفت دارسی با خوانین لر بختیاری ؛ سرکوب بختیاریان شدت یافت و بزرگان بختیاری به اتهامات واهی مورد دستگیری و بازداشت دولت مرکزی قرار گرفتند و سهام نفت آنان در زندان به زور از آنان گرفته شد و عده ای از آنان تیرباران شدند .جوانان ما هم توسط شبیخونهای ارتش ؛ در مناطق جمع اوری شدند و در پادگانها مورد توهین و تحقیر قرار گرفتند .در زمینه های اجتماعی و فرهنگی هم ؛ محدودیتهایی بر ما اعمال گردید و فرهنگ و زبان و آداب و رسوم ما مورد تهاجم قرار گرفت .انگلیس هم که برای ناوگان دریایی خود به شدت به سوخت محتاج بود ؛ بدینوسیله و توسط رضاشاه , نفت را از ید لرهای بختیاری خارج و دراختیار شرکتهای نفتی قرار داد .
تبلیغات منفی توده ایها.
توده ایها هم که در راستای سیاست روسیه بودند ؛ دستورداشتند تا در کتابها و انتشارات و فیلمهابه خان ستیزی بپردازند و تاریخ را تحریف کنند .درشهریور ماه سال ۱۳۲۵ هم یک پیمان دفاعی بین سران ایل قشقایی و بختیاری علیه حزب توده منعقد گردید .با برآمدن انقلاب اسلامی و قرار گرفتن مرحوم شاپور خان ؛ نوه صمصام السلطنه؛ در سمت نخست وزیری ؛ تاریخ تکرار گردید و بختیار ستیزی مجددا شدت پیدا کرد و شعار اصلی مذهبیون گردید ؛ که تا امروز ادامه دارد تا جاییکه نام بختیاری راهم از صفحه نقشه جغرافی ایران حذف کرده اند و به تاراج معادن زیرزمینی و سرچشمه های آبی ما به همراه شرکتهای روسی و چینی مشغول میباشند . کشف شبکه افسران حزب توده توسط تیمسار بختیار و فرمانداری نظامی تهران ؛ برشدت بختیار ستیزی توده ایهاافزود.در زمان شاه مخلوع هم که تیمساربختیار در تعارض با سلطنت قرار گرفت و بصورت اپوزیسیون قدرتمندی در عراق علیه شاه اقداماتی انجام میداد ؛بختیاریها مورد سرکوب و تحت کنترل ساواک قرار گرفتند و ضربات اقتصادی – اجتماعی سختی را متحمل شدند .
ریشه ما لابلای سنگها مااسیر خدعه و نیرنگها
ساکنان قلعه دردیم ما از تبار صخره دردیم ما
خط خط چوقای من بی رنگ شد پولک مینای تو از سنگ شد .
.