بختیاری و نفت

درسال ۱۳۰۰ شمسی ؛ اوضاع سران ایل بختیاری به این صورت بود که سردار جنگ وکیل بختیاری شد . سردار ظفر در این رابطه مینویسد ” من و سردار محتشم و امیر بهادر و مرتضی قلی خان آمدیم بختیاری . امیر مفخم هم از کمره آمد بختیاری . در مالمیر بودیم که دکتر یانگ آمد مالمیر و قرار شد پولی از کمپانی نفت قرض کنم و صدی چهار تنزیل بدهم .”
سردار ظفز در مورد سهام خودشان از شرکت نفت در این تاریخ میگوید “ما خوانین بختیاری از دوجای معدن نفت سهم داریم؛
یکی فرست هاکس پلاطیش؛ شانزده هزار و سیصد و بیست سهم داریم ؛ یکی الکمپانی ؛ یازده هزار سهم داریم .بعد هم ده هزار سهم از از سهام نفت دارسی . روی هم میشود سی و هفت هزار و سیصد و بیست سهم .سهم اولاد ایلخانی پنج قسمت میشود و سهم اولاد حاجیلخانی هشت قسمت .
ما می توانستیم سهام را از کمپانی به زور بگیریم ….به هر حال چندی ما در مالمیر ماندیم و قرار شد وقتی ما به مسجد سلیمان مراجعت کردیم,سردار اقدس هم بیاید مسجد سلیمان از ما دیدن کند ؛ ما هم برویم ناصری . هنگام رفتن ما موید الدوله آمد پیش ما ساعتی با ما بود و رفت .ماهم عزیمت به مسجد سلیمان کردیم ، شیخ هم با اتباع خود آمد مسجد سلیمان . چهل نفر همراه او بودند .در مسجد سلیمان انگلیسیها چندین عمارت ساخته اند مادر عمارت خودمان بودیم .عمارتی هم برای شیخ مهیا کرده بودند . چند شب در مسجد سلیمان بود .چون مسجد سلیمان در میان ایل بختیاری است ؛بیشتر بختیاریها در مسجد سلیمان بودند .
چون شیخ رفت ما هم با چند نفر از محترمین احمد خسروی به راه ناصری حرکت کردیم .در مسجد سلیمان با شیخ عهد و میثاق کردیم که عرب و بختیاری با هم متحد باشندودر کارهایکدیگررامعاونت کنند ولی اتحاد انها بر ضد دولت نباشد.طلبی هم از شیخ داشتیم بابت ملک نظام السلطنه مافی که چند سال بود بر سر آن کشمکش داشتیم. آن راهم به شیخ دادیم و هفده هزار تومان گرفتم .حاکم خوزستان هم از ما دلتنگ بود و اتحاد ما و شیخ را شاید چنین گمان میکرد که بر ضد دولت باشد .پس از انجام کار برگشتیم مسجد سلیمان و از آنجا به مالمیر رفتیم .چون هوا گرم بود نماندم ….در این سال سردار سپه ,چهار ملک محمود صالح را از ما مجزا کرده . محمد تقی خان محمود صالح را ایلخانی کرد و علی مردان خان ؛ خواهر زاده مرا , ایلبگی ؛ که اینها بسته و گماشته ما بودند .”