اصولا تاریخ ظهور اندیشه ی پان ایرانیسم را میتوان اواخر دوره ی قاجار دانست هرچند که اوج ان در دوره ی پهلوی همزمان با نفوذ انگلیس ها در ایران و متعاقب ان روی کار امدن رضاشاه این اندیشه شکل و بوی جدی به خود گرفت در همان زمان باستانگرایی به عنوان نسخه ای غربی برای مقابله با دین و همچنین تلاش برای ایجاد کشوری بدون تنوع قومی وکاملا فارس از سوی اربابان انگلیسی و روشنفکران تحت نفوذ انان تجویز شد.کشور ایران که بر پایه ی زبان و هویت فارسی تعریف شده بود به قلع و قمع ملل غیرفارس علی الخصوص لرها پرداخت به عبارتی در بنای نوین کشور ایران خبری از مطالبات مللی همچون لر نبود انچه که اکنون با گذشت بیش از صدسال از ظهور نیز حال بوضوح نمایان گشته است..
ناسیونالیسم ایرانی با ترویج باستانگرایی دست به پالایش نژادی زد وبا تاکید بر نژاد ساختگی اریایی به تکذیب و تحریف تاریخ اقوام ایرانی پرداخت.لرها به عنوان اکثریت فریب خورده نه تنها به مقابله با وضع موجود نپرداختند بلکه با چشم پوشی از ثروت خدادای سرزمینشان خود به به هویت جعلی اریایی-پارسی سرسپردند از سویی لرها که توهین و تحقیر سازماندهی شده ای را تجربه میکنند سعی میکردند با منصوب کردن خود به القابی مانند اریایی و ایرانی اصیل از بی حرمتی ها بگریزند در حالیکه تاریخ و تمدن این ملت فراتر از پارس و مادبه اعصاری همچون کاسیت و عیلام باستان متعلق است انجا بود که لرها بجای بهره مندی از منابع نفتی خود به اجداد پارسی و فرزند کوروش بودن مفتخر گشتند!
دلیل اتکای بیش از حد ناسیونالیست های ایرانی بر باستانگرایی را باید در ساختار و فرهنگ ملل محصور درچهارچوب ایران جستجو کرد جایی که شباهت های فرهنگی ونژادی این ملل انقدری نیست که بتوانند به واسطه ی ان به نفی هویت و حقوق مللی همچون لروهورامی و ترک و عرب و بلوچ و کرد بپردازند.همانطور که در اروپای مدرنیته مللی با تفاوت های جزئی ترزبانی و فرهنگی دارای خاک و اختیارات وحقوق مجزای خود میباشند .