چندسالی است که با رشد طرحهای مخرب محیط زیست و سدهای نابخردانه در حوضه زاگرس و همچنین افزایش ظالمانه انتقال آب از زاگرس به کویر مرکزی شاهد اعتراضاتی به نابودی زیست بوم زاگرس و جنگلهای بلوط شناسنامه ی هزاران ساله این منطقه هستیم
اعتراضاتی که دامنه آن واکنش دلسوزان محیط زیست در هر نقطه ای را در پی داشته است؛
اما متاسفانه در همین ایام شاهد آتش سوزیهای غیرمنتظره در فصول غیرمعمول و با دامنه بسیار وسیع تر هستیم که شواهد عمدی بودن و دخالت عامل انسانی در آن را تایید میکند؛
و نکته تامل برانگیز تر باوجود تکرر این حوادث عدم وجود امکانات اطفا حریق و حتی عدم تخصیص بودجه برای این امر می باشد؛
و جالب تر اینک مسئولان و گماشتگان استانی نیز لب به هیچگونه اعتراض و طلب کمک نمی گشایند گویی این عملیات باید در سکوت خبری و عدم ایجاد حساسیت به پایان برسد و اگر نبود فضای مجازی مردم این مناطق هیچگاه متوجه این اتفاقات شوم نمیشدند؛
و اگر تلاش همین زاگرس نشینان با وسایل ابتدایی در خاموش کردن این آتش افروزیها نبود شاید هیچگاه آتشی خاموش نمیشد؛
تخریب زیست بوم زاگرس و بیابان شدن باعث نابودی اقتصاد بیمار مردم این مناطق خواهد شد اقتصادی که به دامداری و درصد ناچیزی نیز توریسم بستگی دارد، به تبع نابودی اقتصاد مهاجرت به کویر و حاشیه نشینی و زندگی در حلبی آبادها سرعت بیشتری بخود خواهد گرفت، گسست جمعیتی و هویتی پدیدار خواهد شد و هیچ کس در پی هویت و زبان و فرهنگ لری نخواهد بود و همه در پی لقمه ای نان برای رفع گرسنگی روان خواهند شد
و دیگر کسی در این دیار باقی نخواهد ماند که بگوید آب من را کجا میبرید من خودم تشنه ام!!!
آب حق من است درختان سرزمینم در بی آبی بسر میبرند!!!
نفت مرا کجا میبرید من خودم در فقر دست و پا میزنم!!!
و روزی میرسد که فریاد لر به خاموشی میگراید
غارتگران و شوونیستهای کویری ریشه را نشانه گرفته اند تا درخت لر را برکنند هوشیار باشیم
بلوط زاگرس را تنها نگذاریم…