حکومت جمهوری اسلامی با توجه به ایدلوژی خود ساخته خویش با اینکه از برادری و برابری سخن میگوید اما عملا
در برابر ملل ساکن ایرانی همان سیاست و روشی را به کار گرفته که رژیم شاهنشاهی پهلوی آن را به کار میگرفت با این فرق که حکومت جمهوری اسلامی در سیاست خود رنگ مذهبی به خود داده و به جای تبلیغ قوم آریایی دم از امت واحده اسلامی – فارسی می زند. در شعارهای خود میگوید هیچ کس به دیگری برتری ندارد بلکه معیار سنجش انسانها بر اساس تقوا و عمل به اسلام است. سوالی که برای ما مطرح می شود آن می باشد که این رژیم تا چه حدی حتی به شعارهای خود عمل کرده و آن را باور داشته است ؟ عملکرد سه دهه جمهوری اسلامی را که بررسی میکنیم این شعار جز عوامفریبی چیز دیگری نبوده است حالا از کدام تقوای الهی حرف میزنند باید خود پاسخگو باشند . قتل عام های گسترده و فسادهای اقتصادی و دزدیها کلان از موسسات مالی در عالیترین سطح مقامات عالی کشور تماما صدق گفتار مارا نشان میدهد که در چه راهی حکومت اسلامی گام برمیدارد. بی عدالتی ها نه تنها از مبارزات آزادیبخش ملی نتوانسته به کاهد بلکه هر روز بر دامنه آن نبز افزوده می شود. اختصاص بودجه به استانها با توجه به آمارهای سازمان برنامه و بودجه کل کشور نشانگر این موضوع می باشد که فاصله تبعیضها در کشور در چه حدی است. بودجه اختصاصی به اصفهان در عرض ده سال اخیر ۳۰ برابر؛ درحالیکه با تورم موجود در کشور بودجه استانهای لرستان .- کردستان – ادربایجان –بلوچستان و خوزستان حتی ۵ برابر هم نشده است و تمام طرح های عمرانی در این استانها نیمه تمام مانده است. به لحاظ اقتصادی؛ نیز مردم حاشیه کشور که اغلب از ملل غیر فارس می باشند چنین وضعیتی را دارا هستند سطح توسعه استانهای فارس نشین مانند اصفهان –کرمان- یزد ودیگر شهرهای آن به لحاظ زیرساختهای بنیادی مانند اتوموبیل سازی و احداث نیروگاههای برق و احداث مدرسه و دانشگاه و بیمارستان …. بالاترین رتبه را در گزارش توسعه استانها صاحب بوده اند. حتی درصد بیکاری در این استانها نسبت به استانهای ذکر شده محروم خیلی پایین تر می باشد. طبق گزارش مسکن و شهرسازی کشور یکی از بزرگترین مشکل کلانشهرها بعد ازانقلاب اسلامی مهاجرت و حاشیه نشینی در این شهرها بوده است. گرچه آمار دقیقی از این مهاجرتها و چه کسانی آنها را تشکیل میدهند،اعلام نمی شوند اما ۹۰ در صد این مهاجرتها را ملیتهای غیر فارس تشکیل میدهند. به علت عدم توجه دولت؛ قادر به زندگی درموطن اصلی خود نبوده و ناچار به ترک دیار شده اند . در بررسی اعدامهای کشور نیز آماری که دولت جمهوری اسلامی بیان کرده استان بلوچستان در رتبه اول و آذربایجان غربی در رتبه دوم وکردستان در رتبه سوم و خوزستان در رتبه چهارم قرار دارند که اگر دقت کنیم این استانها مراکز اصلی سکونت ملل ساکن ایران می باشند و قریب به اتفاق این اعدامیان کسانی هستند که به اتهام تجزیه طلبی اعدام شده اند. این اعدامیان غیر از کسانی هستند که در یورشهای مستقیم به اعتراضات مردم با محاکمه های کذایی و اعترافات اجباری محکوم و اعدام شده اند. اینها سیاستهای اقتصادی وسیاسی رژیم جمهوری اسلامی بوده که شرح آن رفت و درابعاد فرهنگی نیزشبانه روز رادیو و تلویزیون و تمام رسانه های حکومتی بر علیه ملل ساکن ایرانی به تبلیغ مشغول هستند و کوچکترین اعتراضات آنها با اتهامات واهی مانند وابسته به خارجیان و جاسوسی و تجزیه طلبی مورد محاکمه قرار میگیرند. در حالیکه هر ساله میلیونها دلار کتاب به کشورهای تاجیکستان و افغانستان جهت گسترش زبان فارسی بنا به اظهار مطبوعات رسمی و وابسته به دولت اعلام شده اختصاص می یابد. در صورتیکه نسبت به ملل ساکن ایرانی سیاست آسیمیله در پیش گرفته می شود و مستقیم و غیر مستقیم میلیونها دلار خرج این سیاست رژیم میگردد.
به راستی اتحاد و اتفاق و برادری که راسیسزم حاکم وشونیزم فارس مدعی ان هستند این است ؟ این چگونه برادری است که ملل ساکن ایرانی را از کوچکترین حق و حقوق انسانی محروم ساخته اند .