تازه ها
Home / لرستانات / بویراحمد، آگاهی ملی و قیام مسلحانه

بویراحمد، آگاهی ملی و قیام مسلحانه

 

استانی که تنها یک درصد از مساحت و جمعیت ایران را تشکیل می‌دهد،به تنهایی ٢۵درصد منابع گاز و نفت تمام ایران را در خودجای داده و ١٠درصد آب‌های روان کل ایران و حدود ٢٠ درصد از آب زاگرس را بر سینەی خود جاری کرده است. استانی که بر اساس آخرین مطالعات اگر داشتەهایش را در میان مردمانش تقسیم کنند، ثرتمندترین مردمان جهان خواهند بود. اما با تمام این اوصاف توسعه‌نیافتەترین استان ایران است و طی یک قرن اخیر در کنار سایر استان‌های زاگرس همیشه جزء ١٠ استان محروم و توسعه نیافتەی ایران بوده و می‌باشد. بیکاری ۴۴درصدی جوانان این استان خبر از سیەروزی این دیار می‌دهد، مردمانی که بر روی اقیانوسی از ثروت نشستەاند اما برای ادامەی حیات باید به تهران و اصفهان و یزد بروند و دست گدایی بسوی غارتگران سرزمین‌شان دراز کنند. موضوع وقتی جالب‌تر می‌شود که متوجه شوی با وجود ١٧ چشمه دائمی، کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد در حال نابودی‌ست و با احداث سد “خرسان” قرار است ١٧ روستای این منطقه و زمین‌های اطرافش زیر آب بروند تا پروسەی کوچ اجباری مردمان زاگرس و آواره کردن آن‌ها در اقیانوسی از فقر و بیکاری همچنان در قرن ٢١ ادامه داشته باشد. آمار بالای خودکشی در این استان -٢٠ نفر در ١٠٠هزار نفر و چهار برابر بیش از متوسط ایران- نیز نشان دهندەی وضعیت حاد اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد است. اما حکومت فاشیستی ایران تنها با گسترش فقر و غارت ثروت این استان قصد نابودی آنرا ندارد بلکه محیط زیست این دیار را نیز همچون سایر بخش‌های زاگرس نشانه رفته است در حالی که ٢٠درصد کل جنگل‌های زاگرس تنها در کهگیلویه و بویراحمد جایی دارد و طی سال‌های اخیر و بدنبال آتش سوزی‌های مکرر و عمدی در این منطقه، بقاء این جنگل‌ها و گونەهای نادر و با ارزش گیاهی-جانوری آن، با خطر جدی روبرو شده است، آتش سوزی‌هایی که در واقع ادامەی برنامەی نابودی زاگرس و از بین بردن پایەهای حیاتی مردمان این سرزمین می‌باشد.

حال با تمام این اوصاف و با وجود چنین ظلم‌های عیانی سوال اساسی این است که چرا تا کنون مردمان کهگیلویه و بویراحمد ساکت نشستەاند و دست به قیام گستردەای برای احقاق حقوق ملی خود نزدەاند؟ پیش از هر چیز باید گفت که شرط لازمەی هر حرکت، جنبش یا قیامی وجود آگاهی‌ست و در این میان آگاهی ملی و اشراف بر وجود ظلم‌ ملی موجب شکل‌گیری قیام آزادیخواهانە و حق‌طلبانه می‌شود. بعد از سرکوب شدید و بی‌رحمانەی قیام‌های متعدد و متکثر زاگرس و نیز کشتار و تبعید این مردمان به نقاط دور ایران که تا سال ١٣١٠ به طول انجامید، حکومت‌های مرکزگرای ایران یکی پس از دیگری با اجرائی کردن برنامەهای مدون آسمیلاسیون فرهنگی توانستەاند که روح آگاهی ملی و نیز جوهرەی مبارزاتی را در این مردمان بخشکانند. ژینوساید گستردەی مردمان ساکن این سرزمین بعد از هر قیامی و از بین بردن نخبەهای سیاسی-نظامی این دیار امکان تکرار دوباره این جنبش‌ها را به حداقل ممکن رساند و از سویی نیز با آسمیلاسیون فرهنگی و نابودی بنیادهای اقتصادی این مناطق تیر خلاصی بر پیکرەی مبارزاتی این سرزمین شلیک شد، واقعیتی که بعد از گذشت ٨٠ سال هنوز حکمفرما است. از سوی دیگر با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، مذهب به حربەای دیگر برای خاموش نگه داشتن مردمان کهگیلویه و بویراحمد در مقابل استثمار و استعمار منابع‌شان و تسهیل در اجرائی کردن برنامەهای مدون آسمیلاسیون در دوران جدید بدل شد. حکومت اسلامی ایران توانست با نام اسلام و شیعه‌گری بر لایەهای “از خودبیگانگی” این مردمان بیفزاید تا مرگ خاموش آنان زودتر و سریع‌تر روی دهد.
میرزایی.

بیشتر بخوانید:

در راستای خیزش سراسری ایرانیان . بخش آموزش سیاسی حزب لرستانات

گونه های مختلف مبارزه مدنی . مبارزه مدنی و شیوه های عدم خشونت در تطاهرات …