قیام علیمردان خان . انقلاب مشروطه باعث شد تا جوامع ایرانی با دموکراسی و آزادی آشنا شوند و از طریق آشنایی با اندیشه های دموکراتیک غربی ؛ در ایران هم یک ساختار سیاسی مدرن بر پایه دولت – ملت بوجود بیاورند . اهداف عالیه این جنبش مدرن عبارت بودند از پذیرش تنوع و تکثر ملی در ایران ؛ساختار سیاسی غیر متمرکز ؛ با تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی . پذیرش پلورالیسم سیاسی و مشارکت همه ملتها در پروسه کشور داری ؛آزادی زبانها و آزادی مذاهب و آزادی بیان و ازادی اجتماعات و مطبوعات. استقلال و عدم وابستگی به بیگانه ؛ایجاد نهادهای مدرن و تفکیک شده قضائیه ؛مقننه و اجرائیه . ایجاد آموزش و پرورش و توسعه متوازن و آبادانی همه کشور بدون تبعیض و تنگ نظری . با جایگزینی و عملی شدن این اهداف ؛ ممالک محروسه ایران میتوانست تبدیل به یک ایران مدرن گردد .با کار شکنی روحانیون مشروعه خواه و استعمار ؛این اهداف عالیه انقلاب جامعه عمل نپوشید و به بیراه کشیده شد و به جای آن یک دیکتاتوری خشن نظامی ؛با یک کودتا در تهران قدرت را در دست گرفت وبا تشکیل یک حکومت متمرکز و انحصاری برپایه یک زبان ؛یک مذهب ؛ یک ملیت ؛به سرکوب روشنفکران مشروطه و آزادیخواهان پرداخت . این تمرکز دولتی که در تضاد با ساختار سیاسی -اجتماعی ایران و ناقض تنوع و تکثر ملی در ایران بود ؛ باعث شعله ور شدن قیامهای مختلفی در سراسر ایران شد ؛ که در تمام طول دوران خودکامگی رضاشاه ادامه داشت و سرداران مشروطه هیچگاه تن به انقیاد و سرسپردگی دولت نامشروع مرکزی ندادند . در بختیاری ؛علیمردان خان ؛در قشقایی صولت الدوله ؛در بلوچستان دوست محمد خان ؛ در کردستان سیمکو ؛ در حراسان ؛ کلنل پسیان ؛ در عربستان شیخ خزعل ؛ ودر گیلان کوچک خان ؛همگی خواستار مشارکت در دولت و تصمیم گیریهای سیاسی بودند . علیمردان خان وقتی ارتش را شکست داد ؛پیروزمندانه وارد پایتخت بختیاری ؛دهکرد شد و نظامیان انجارا هم خلع سلاح کرد و هرکس گلاه پهلوی بر سر داشت جریمه میشد و شولار وکلاه لری دوباره رایج گردید . قسمتی از ارتش رضا شاه بوسیله پارتیزانهای بختیاری در سفید دشت محاصره شده بودند ؛به فرماندهی نادرقلی خان . شاه ناخواسته که در مخمصه گیر کرده بود ؛یک سواره نظام به فرماندهی قزاق سابق ؛ با نام جدید تیمسار شاه بختی ؛از طریق مبارکه ؛ با کلیه تجهیزات وادوات جنگی از توپ و زرهپوش و غیره و قزاق دیگری از کودتاچیان سابق ؛ با نام غلط انگیز “تیمسار سرتیپ تاج بخش “؛ از طرف نجف آباد و سامان و تیمسار محتشمی را از طریق داران ؛به سوی انقلابیون بختیاری روانه کرد اما چون به پیروزی ارتش خود اطمینان نداشت ؛صمصام السلطنه و امیر مفحم را خواست تا به بختیاری بیایند و به در گیری پایان دهند . نیروی علیمردان خان که خودرا محاصره همه جانبه میدید و مساله ریش سفیدی خوانین بزرگتر به میان امده بود ؛ در مردادماه ۱۳۰۸حواسته خودرا طی تلگرافی به دولت ابلاغ نمودند . خواسته اول بخشودگی ده سال مالیات بود . دولت با ترفند مالیات ؛در طول یک دهه ؛باعث تحمیل فقر در منطقه شده بود . خواسته دوم ؛معافیت از نظام بود . دولت به نام نظام وظیفه ؛ جوانان ایلات و عشایر را از منطقه خارج میکرد و باعث کمبود نیروی کار و تولید در سرزمینهای ما میشد ودر عوض نیروی مارا در شهر ها به گماشتگی و امر بری امرای ارتش خود میگمارد و در پادگانها موهای انها را میتراشیدند و به بهانه آموزش تعلیمات ؛ به انها فحاشی و توهین میکردند و تلافی شکستهای میدان نبرد را در میاوئردند .تا هم جوانان مارا تحقیر کرده باشد و هم به انها زبان فارسی اموزش دهند . این جوانان وقتی در یک جمعه که آزادبودند پادگان را ترک کنند به سینما میرفتند و زرق و برق شهر را میدیدند دیگر به ولات برنمیگشتند . خواسته سوم ؛ که مهمترین آنها میباشد ؛ مشارکت بختیاریان در وزارت و امارت و خودگردانی های مناطق ملی و استفاده از نیروهای بومی بود . رضاشاه به این خواسته ها توجهی نکرد و با تکیه بر زور و قلدری ؛دستور حمله را به ارتش داد و در جنگی که در سفید دشت اتفاق افتاد ؛نیروهای آزادیخواه بختیاری شکست خوردند و علیمردان خان و سردار فاتح (پدر زنده یاد شاپور بختیار)؛ دستگیر و در زندان قصر محبوس گردیدند . رضا شاه برای دیدن انها به زندان قصر رفت و انتظلر داشت از آنها لابه و درخواست برای نجات بشنود و انهارا تحقیر کند ؛ اما برخورد شیر علیمردان و سردار فاتح به گونه ای دیگر بود با چگمه پوشان بی مقدار . بالاخره در سال ۱۳۱۳ دستور تیر باران انهارا صادر کرد و لکه ننگ دیگری بر اعمال ننگین خود اضافه کرد .بعد از گذشت ۸۰ سال هنوز این خواسته و مطالبات معوقه دیگرعملی نشده است و و ظیفه جوانان و دانشجویان و نخبگان سیاسی بختیاری میباشد تا این بار گرانبها را به سر منزل مفصود برسانند .
فرامرز بختیار