در تاریخ روشنفکری ایران ؛ روشنفکران نتوانسته اند توده ها را بدنبال افکار مترقی خود بکشند . این معضل در یک قرن اخیر ادامه داشته است . جامعه ایران تشکیل شده است از مثلث ایل . ده . شهر . روشنفکر چپ ؛ چون داده های اطلاعاتی خودرا از ادبیات کمونیستی گرفته است ؛ در تطابق آن با جامعه ایلی عشایری ایران عاجز است .چون مارکس در جامعه صنعتی غرب ؛ایل و عشایر ندیده بود و در مانیفست خود بدان اشاره ای ندارد ؛ از اینجهت چپهای ایرانی در یک سردرگمی بسر میبرند ودر پیاده کردن الگوی مارکس در جامعه ایران ؛ علیرغم فعالیت گسترده و تلفات زیاد ؛همواره جاده صاف کن الگوی راست بوده اند .روشنفکر چپ در جامعه فارس زبان ؛فئودالیسم مطرح شده در ادبیات چپ را همواره معادل ملوک الطوایفی قرارداده و از همین جا ؛در مسیر اشتباه و بیابان ناهموار ؛سرگردان شده است .روشنفکر راست هم در تحلیل های فلسفی خود ؛چون نگرش مثبت و درستی از ایلات و عشایر ایرانی ندارد ؛دچار اشتباه است و محو اسارت و غربزدگی میشود .و بین رشد و توسعه نمیتواند تمایز قائل شود .روشنفکران هردو طیف ؛خودرا مدرن…
می پندارند ؛درصورتیکه از کثرتگرایی ؛ که عاملی مهم در مدرنیسم است ؛ غافل اند و بدنبال توسعه طلبی ارضی و نژاد پرستی میافتند .روشنفکر چپ از تاریخ ایل اطلاع ندارد و تاریخ وطن راهم نمیداند. او مادر ماکسیم گورکی را میشناسد ؛ اما نام سردار مریم بختیاری تا به حال ؛ یا حداقل تا چند سال پیش ؛حتی به گوشش هم نخورده بود . غفلت از هویت های قومی ؛باعث شد تا تعریف کاملی از هویت ملی در ذهن روشنفکر فارس زبان صورت نگیرد . او ناچار است هویت را بر اساس داستان و شعر و شعار ؛تعریف نماید . در خاتمه ؛ باید گفته شود که عدم شناخت از بافت اجتماعی ایران ؛ باعث شده است تا به بافت سیاسی مناسبی دست نیابیم . ساختار سیاسی باید ناشی از ساختار اجتماعی باشد تا همه ایرانیان به شعار های آزادی . اتحاد . همبستگی و دموکراسی که همیشه از آن محروم بوده اند برسند . روشنفکران قومی ؛ چون طعم تلخ تبعیض و تحقیر و بیعدالتی را چشیده اند ؛نسبت به این موضوعات اجتماعی در ک قوی تری دارند و راه حل های بهتری برای نیل به دموکراسی پایدار در دستور کار دارند .
بیشتر بخوانید:
ترفند های استبداد داخلی
موثر ترین حیله ها؛کهن ترین حیله ها هستند… دولت مرکزی با هماهنگی با استعمار خارجی …