۱-نظامی ۲- اقتصادی ۳- فرهنگی ۴- سیاسی ۵- اجتماعی
نظامی
استراتژی نظامی؛ با حمله قوای دولتی با تمام تجهیزات؛ به مناطق لر نشین شروع شد بدون در نظر گرفتن قواعد و قوانین یک جنگ متعارف. در این حملات وحشیانه؛ ساکنان غیر مسلح و افراد سالخورده و کودکان هم مورد بمباران ارتش قرار میگرفتند. بعد از کشتار و تسخیر مناطق؛ ارتش اقدام به غارت و چپاول اموال و احشام میکرد. در مرحله بعدی عملیات خلع سلاح شروع میشد که با ضرب و شتم همراه بود .اقدام بعدی سرباز بگیری بود؛ با این ترفند کلیه جوانان لر را جمع آوری میکردند و در پادگانها به تحقیر و توهین انها اقدام میکردند و به عنوان گماشته در خدمت خانواده افسران ارتش غالب به خدمتکاری مشغول میشدند. درعین حال نیروی کار را از منطقه خارج میکردند و زندگی تولیدی و دامداری را بامشگل روبرو میساختند. همزمان؛ اقدام به تاسیس پاسگاه های ژاندارمری و پایگاه های امنیتی اطلاعاتی میکردند و یک رفتار استعماری و زورمدارانه را حاکم میگرداندند .یک رفتار خشن و استعماری .
اقتصادی
دولت؛ انحصار اقتصاد تک محصولی و واردات را به دست میگرفت و توزیع محصولات وارداتی را به عوامل خود می سپرد تا بنیه مالی انهارا تقویت کند. این امر موجب پدیده قاچاق شد. برای جلوگیری از کسب و کار ملت متخاصم؛ دولت هرگونه واردات غیر خودی را قاچاق و قاچاقچی نامید. با ایجادالگوی مصرف غربی و استعماری و تصویب قوانین گمرکی توسط نمایندگان خودی؛ به نفع واردات بی رویه خارجی در حجم زیاد باعث رونق اقتصادی اربابان خارجی خود و ایجاد اشتغال در کشورهای استعماری گردید. این امر باعث نابودی اقتصاد بومی و ایجاد بیکاری و فقر و ایجاد بستر وابستگی به محصولات و تولیدات خارجی گردید و لرستان به عنوان یک بازار مصرف؛ در اختیار نیروهای استبداد داخلی واستعمارخارجی وقت قرار گرفت. اقتصاد بومی و خودکفایی منطقه ای نابود گردید و ستیز با تولیدات بومی در دستور کار قرار گرفت و در رسانه های دولتی با آب و تاب و رقص و آواز و قر کمر به تبلیغ اجناس خارجی در رادیو تلویزیون دولت مرکزی پرداختند. وضعیت معیشتی و اقتصادی و خودکفایی مارا روز به روز ضعیف تر کردند و مارا محتاج مواد غذایی وارداتی از شهرها کردند .
فرهنگی
دربعد فرهنگی؛ ممنوعیت زبانی؛ بهترین وسیله بود تا از رشد و شکوفایی نسل های بعدی ملت مغلوب برای همیشه جلوگیری شود. پروژه ای که با لشگر کشی به لرستان و حذف فیزیکی شروع شد؛ جای خودرا به ژنوساید نرم داد و همان گروهبان های سابق با لباس مبدل؛ به تحمیل فرهنگ حاکم به جامعه شکست خورده لرستان و بختیاری و دیگر مناطق لر زبان پرداختند. استبداد مرکزی؛ سرخوش از پیروزی؛ به تحقیر و تمسخر شکست خوردگان پرداخت و همزمان به بزرگ نمایی کاذب و کهن گرایی و داستان باستان والگو سازی و اسطوره سازی از مشاهیر و تعمیم فرهنگ خود؛ تحت نام ایران؛ پرداخت. ایجاد گسستگی تاریخی و هویت زدایی و ایجاد تزلزل هویتی در تمام ادارات و نهاد های دولتی توسط بخشنامه ها و آئین نامه های دولتی مورد اجرا درآمد. پوشش ملی لرها ممنوع گردید و باید تابع قدرت غالب قرار میگرفتند .هیچگونه موسسه آموزشی–فرهنگی نظیر تئاتر، موزه، سینما و کتابخانه نباید احداث می شد وترویج جهل و خرافه باید طبق دستور مقامات؛ اشاعه پیدا می کرد. فرهنگ والای ارتفاع نشینی و ارزشهای اخلاقی ما را مورد هجوم قرار دادند و در عوض؛ فرهنگ سخیف حجره و بازارو مسجد و دلالی و بقالی را رواج دادند. تاریخ مارا تحریف کردند و گسستگی تاریخی ایجاد کردند و به ایجاد شخصیت های کاذب برای ما پرداختند.
سیاسی
دربعد سیاسی؛ اعمال سیاستهای نژاد پرستانه و تبعیض و به انزوا کشاندن و تحریم همه جانبه لرستان در دستور کار خودکامه دولت مرکزی قرار گرفت و تمام نهاد های تصمیم گیرنده در تهران تمرکز یافت. لرهای سرکوب شده؛ هیچگونه مشارکت سیاسی در امور مربوط به خود نیافتند. تجزیه سرزمین لرستان بزرگ؛ توسط سررشته داری ارتش غالب؛ به مورد اجرا گذاشته شد و لرستان منفک شد و ضمیمه ۱۱ استان قرار گرفت. کلیه حقوق انسانی و طبیعی ملت لر نادیده گرفته شد و دولت هیچگونه توسعه و عمرانی در منطقه ایجاد نکرد. ایجاد بیمارستان، درمانگاه، جاده، مسکن، دانشگاه و کلیه امور رفاهی؛ که از وظایف اولیه دولت میباشد؛ در مناطق لر نشین ایجاد نگردید. این امر باعث مهاجرتهای داخلی و پناهنده شدن لرها به حاشیه شهرها و شهرستانها گردید که عواقب مخرب و بازدارنده خودرا به همراه داشت. سران و نخبگان سیاسی لر مورد سلب مالکیت و مسئولیت و مصادره اموال قرار گرفتند و به خارج از منطقه نفوذ خود تبعید گردیدند. جامعه ما فاقد رهبریت شد و حاکمان نظامی ندانم کار جایگزین انها شدند. طبقه الیت سیاسی را از میان برداشتند و شایسته ستیزی را ادامه دادند و سفله پروری را رواج دادند .
اجتماعی
دربعد اجتماعی؛ نگرش منفی به منطقه لرستان و جلوگیری از توسعه و پیشرفت در این سرزمین ثروتمند و توانمند؛ باعث شد مناطق بهره مند پیشرفت نسبی حاصل کنند و رفاه اقتصادی در مناطق کویری بوجود بیاید و لرها برای تامین معیشت خود به آن مناطق کوچ اجباری بکنند. این امر باعث بیگانگی اجتماعی و احساس غربت در وطن شد. آوارگی درونمرزی؛ و غریب بودن در کشور خودی؛ باعث شد تا از نظر روحی و روانی ضزبه های شخصیتی به کودکان و نونهالان و زنان و سالخوردگان لر در شهر ها وارد شود. این جا به جا یی های بی مورد؛ باعث اتلاف وقت و سردرگمی در جوامع میزبان شد. در حقیقت؛ دولت نالایق مرکزی؛ یک سری سیاستهای تنبیهی برای ما در دستور کار خود قرار داد و ما باید سالیان سال تاوان انقیاد ناپذیری و گردنفرازی خودرا به فارسها میپرداختیم. هیچگونه حمایتی از طرف دولت نسبت به ما ارائه نگردید و ما در شهر ها بدون حمایت مالی و امنیت شغلی؛ مجبور به ارائه خدمات به سرکوبگران خود شدیم. کارهای توانفرسا و سخت و پست رابه عهده ما واگذار کردند ودر حقیقت مارا به اسارت و بندگی گرفتند. انفجار جمعیت در شهر ها و ازدحام باعث الودگی هوا و دیگر ناملایمات اجتماعی گردید که دولت برای خود ایجاد کرده بود. آثار شوم این نگرش غلط سیاسی در مناطق لرستان هویدا می باشد.
فرامرز بختیار
فعال ملی و مدنی لر